آئین همسر داری قسمت 2
جروبحث بر سر مسائل مالی معمولا ابعاد گسترده ای دارد. از خرید لباسهای نو برای بچه ها گرفته تا خرید مخلفات برای عید و پذیرایی و ترتیب دادن مسافرت و تفریحات نوروزی و غیره…
علاوه بر مسئله سلیقه ممکن است زوج بر سرتعویض وسایلی که نمی خواهند در سال جدید در خانه داشته باشند و یا خریدن وسایلی که در سال جدید لازم دارند هم اختلاف نظر پیدا کنند. از موارد دیگر اینکه مثلا ممکن است هر دو نفر کار کنند و نرسند طوری که میخواهند این کار را انجام بدهند. و یا ممکن است فشار روی یکی از طرفین بیشتر باشد و ناراحتی از این موضوع روی رابطه زوج اثر منفی بگذارد. این موارد با برنامه ریزی و صحبت کردن معمولا حل می شود. البته در اکثر مواقع بهرحال یک نفر باید کوتاه بیاد اما نه در حدی که حس کند حقش خورده شده و بعدا اثرش روی محبتش به همسرش بروز کند. از خودتان اول بپرسید: آیا واقعا نظر همسرم در تصمیم برای خرید چیزی با دادن تغییرات در منزل لازم است؟ چرا باید نظر او را هم لحاظ کنم؟
کلا دو مدل تصمیم گیری در رابطه زوج ها وجود دارد:
۱. مدل منطقی یا شناختی:
• یکی تصمیم می گیرد و دیگری مشاوره می دهد
۲. مدل قدرتی:
• تصمیم با کسی که قدرت کنترل رابطه زناشویی را دارد
در شناسایی اینکه چه مدل ارتباطی دارید، می تواند در نحوه برخورد شما با اختلاف نظر طرف مقابلتان کمک کننده باشد.
مسئله مالی
مورد بعدی که ممکن است ریشه خیلی از مشاجرات زوج ها در طول تعطیلات باشد، مسئله مالی است. جروبحث بر سر مسائل مالی معمولا ابعاد گسترده ای دارد. از خرید لباسهای نو برای بچه ها گرفته تا خرید مخلفات برای عید و پذیرایی و ترتیب دادن مسافرت و تفریحات نوروزی و غیره. این موارد معمولا در دو حالت پیش میاد یکی اینکه زوج در مورد موقعیت مالی شان با هم هماهنگ و رو راست نیستند، مثلا آقا درآمد خانه را تحت کنترل دارد و خانم نمی داند که آیا زمانی که همسرش می گوید ندارم که فلان وسیله را تهیه کنم واقعا از نظر مالی در مضیقه است و یا صرفا برای اینکه خواست او را برآورده نکند مسئله مالی را پیش می کشد.
حالت دوم این است که یکی از والدین، معمولا مادر، تحت تاثیر احساسات می خواهد خواسته فرزندش را برآورده کند و مثلا لباسی را که بچه خواسته برای عید او تهیه کند و والد دیگر که معمولا پدر خانواده است با توجه به اشراف به شرایط مالی خانواده نمیخواهد و یا نمی تواند تن به این خواسته بدهد. این نوع اختلافات بر روی بچه ها هم اثر می گذارد. فرزند شما نباید لزوما لباس گران قیمتی داشته باشد تا از نوروز و سال جدید لذت ببرد. این نحوه ارائه آن لباس یا وسیله است که میتواند به بچه احساس دلگرمی و شادی بدهد. در ضمن بچه ها باید از سنین کودکی با واقعیت های زندگی آشنا بشوند. ما نمی توانیم بچه ها را در حباب، به دور از واقعیتها بزرگ کنیم. توجه نمایید که حتی اگر در چنین شرایطی قرار گرفتید هرگز رابطه خودتان را بخاطر نفر سوم که در این موقعیت فرزندتان است خدشه دار نکنید و سعی کنید مثل یک تیم عمل کنید. برای آقایانی که فکر می کنند همسرانشان توقعات مالی دور از انتظاری دارند و به قول معروف آنها را درک نمی کنند. توصیه می کنم در این مورد با هم صحبت کنید، البته نه پیش از خواب و در حالت خستگی و یا عصبانیت، بلکه در حالی که دارید با هم قدم می زنید یا چایی نوش جان می کنید. بگویید مثلا عید نزدیک است بیا با هم یک برنامه ریزی مالی هم بکنیم. و این کار در هر شرایط مالی ممکن است. چون برنامه ریزی شما است که به پولتان برکت می دهد نه مقداری که در میآورید و یا خرج می کنید.
وقت گذراندن با خانواده
مورد بعدی، مورد وقت گذراندن با خانواده است. در دوران تعطیلات افراد خانواده از قدیم و ندیم با هم به همه جا بخصوص برای دید و بازدید های نوروزی که رسم بسیار ارزشمندی است، می رفتند. چون خانواده به عنوان یک واحد کامل در اجتماع حضور پیدا میکند و بر ارزشهای این نهاد بنیادی تاکید می شود. اما امروزه داشتن این شرایط بعضا ایده آل گرایی است. مثلا وقتی نوجوان ما برای کنکور ورودی دانشگاه آماده می شود نمی تواند چندین روز از وقتش را برای دید و بازدید ها بگذارد هر چند ضروری و محترم هم است. یا مثلا تعداد نوجوانهایی که نمی خواهند با خانواده شان به دید و بازدید های عید بروند رو به افزایش است، چون نوجوان در سنی است که می خواهد استقلالش را به همه نشان بدهد و از هر طریقی که بتواند بگوید من یک واحد جدا از شما هستم و اقدام به قد برافراشتن در برابر خواست والدینش می کند.
در مواقعی که همراهی نوجوانتان با شما ضروری است حال چه بخاطر فردی که به دیدنش می روید و یا برای حفظ هماهنگی در خانواده، این مورد را در نظر داشته باشید که از او بپرسید چرا نسبت به این فرد خاص این حس را دارد و بعد از اینکه نشان دادید صحبت او را درک می کنید برایش دلیل خودتان را بیاورید که چرا برای شما مهم است که فرزندتان در این دیدار حضور داشته باشد. نوجوانان تشنه احترام هستند و اینکه بدانند شما مثل یک بچه آنها را به دنبالتان نمیکشید و آنها را در حدی دانسته اید که برایشان دلیل بیاورید با شما همراهی خواهند کرد.
مسئله دیگر در مورد والدین است و یا در بین زوج های جوان. زمانی که یکی از آنها در ایام تعطیلات همچنان وظایف شغلی دارد و نمی تواند در مراسم آنطور که باید و شاید حاضر شود و همسرش و یا خانواده را همراهی کند، این باعث می شود که خانواده نتوانند تعطیلات را با هم بگذرانند و نسبت به خانواده های دیگر و اقوام احساس انزوا کنند، چون نمی توانند به عنوان یک خانواده به دید و بازدیدها بپردازند.
درک متقابل در این مورد کمک شایانی می کند که هم به داشتن همسری این چنین متعهد افتخار کنید و هم اینکه همسرتان با رضایت بر سر کارش حاضر شود و احساس ناراحتی که از نبودن با خانواده اش در این ایام دارد بر روی کارش اثر معکوس نگذارد. بهر حال این کار منبع درآمدی برای خانواده شما است که رفاه بهتر شما را فراهم می کند. مطمئنا همسر شما اراده نکرده که دقیقا در تعطیلات نوروزی سر کار باشد و با همسر و خانواده اش وقت نگذراند.
دید و بازدید ها
مورد بعدی عدم هماهنگی زوج ها در تنطیم دید و بازدید هاست، که یکی از طرفین می خواهد آداب و رسوم را کاملا بجا بیاورند و دیگری اولویت های دیگری را دارد. این موردی است که خیلی از زوج ها بخصوص اگر تازه ازدواج کرده باشند با آن دست و پنجه نرم می کنند.
در این مورد باید آقایان شرایط همسرانشان را درک کنند. از نظر فرهنگی تنظیم امور اجتماعی خانواده بر دوش خانمها است و اگر خانمی تازه عروس هم باشد که این مسئله چندین برابر می شود. بنابراین توصیه من به زوج ها این است که لیستی از جاهایی که باید بروید را تهیه کنید و با همکاری خانواده هایتان طوری تنظیم کنید که بر اساس اولویت افرادی را که باید حتما دیدار کنید، ببینید و چند روز آینده را هم به خودتان و رابطه تان اختصاص دهید. بعضی اوقات این بحث پیش می آید که اول خانه اقوام خانم برویم یا آقا و یا اینکه باید حتما هرجا پدر و مادرمان رفتند ما هم برویم. شما دیگر خودتان یک خانواده مستقل هستید و با رعایت احترام خودتان باید تعیین کنید که کی و به کجا می روید.
در ضمن معمولا آقایان تصور می کنند با هر بار دید و بازدید لطفی است که به خانمشان کرده اند در صورتی که شما یک واحد هستید و کارهای اجتماعی که می کنید به حساب هر دوی شما گذاشته می شود. ارتباط های تلفنی و دیداری را محدود کنید و با هم برنامه بگذارید (حتما نباید مسافرت باشید که بتوانید چند روزی را با هم بگذرانید). اینطوری هم توقعات اقوام از شما برآورده شده و هم از تعطیلاتتان لذت برده اید.
برای افرادی که از خانواده شان دورند به هر دلیلی مانند دانشجوها، سربازان وظیفه، و افرادی که خانواده خود را از دست داده اند و یا به هر دلیلی تنها زندگی میکنند و غیره، کمی این دوران ممکن است سخت باشد چون این زمان دورانی است که اکثر خانواده ها دورهم جمع می شوند. البته می شود برای این زمان از پیش برنامه ریزی کرد، مثلا با دوست ها و آشنایان قرار گذاشت، یک کتاب انگیزه بخش را در این دوران مطالعه کرد، فیلم دید و یا راجع به زندگی و اهداف آینده فکر کرد و برنامه ریزی کرد.
شرایط غیر قابل پیش بینی
در ضمن بعضی اوقات شرایطی پیش میاد که خارج از کنترل ماست و این روی تجربه ما از دوران اثر بگذارد. مثلا ممکن است فردی، عزیزش را از دست داده باشد و از اینکه سال نو را بدون او جشن می گیرد احساس دلتنگی کند، یا کسی مریض داشته باشد و یا ممکن است به هر دلیلی در زندگی ناراحتی داشته باشد. اما چون همه خوشحالند شما هم به خودتان نهیب می زنید که خوشحال باشید و خود این کار یک جور فشار مضاعف بشود.
بهترین توصیه به افراد این است که به منابع معنوی تان تکیه کنید. مثلا اگر مذهبی هستید خیرات بدهید، فاتحه بخوانید و یا اگر مقدور هست بر سر خاک عزیزانتان بروید و با آنها خلوت کنید. در جلسات معنوی و نیایش شرکت کنید. اگر مریض دارید می توانید با آنها باشید که در این دوران تنهایی را کمتر حس کنند و با هم به کاری بپردازید که امکانش هست و هر دوی شما را خوشحال می کند حتی در حد تماشای یک فیلم یا قدم زدن در محوطه بیمارستان و شکر خدا بخاط این همه نعمت که در اطرافتان هست، در بدترین شرایط هم چیزی هست که بخاطرش شکر گزار باشید.
مطرح کردن مورد بعدی بخصوص در دنیای امروز که ازدواج های بین فرهنگی خیلی رایج شده خالی از لطف نیست. مشکلاتی که زوج ها بعد از کریسمس در کشورهای غربی دارند با بقیه ایام سال متفاوت است! در کل در کشورهای غربی تعطیلات کریسمس و سال نو مراسم متفاوتی از نوروز دارند. اکثر مواردی که به عنوان موارد اختلاف برانگیز در زمان تعطیلات اشاره شد بین فرهنگ های مختلف مشترک است. اما مسئله خوردن و نوشیدن در دوران تعطیلات مسئله ای است که در فرهنگ های غربی و شرقی کمی متفاوت است. مثلا نوشیدن مشروبات الکلی جزئی از مراسم شادی و جشن سال نو میلادی است. اکثر زوج هایی که در کشورهای غربی بعد از این تعطیلات برای مشاوره مراجعه می کنند بغیر از مسائلی که مطرح شد، مشکل جنسی دارند که غالبا کم شدن میل جنسی خانم ها و یا ایجاد مشکل در نعوظ آقایان است که ربط مستقیم با مصرف زیاد الکل دارد.
اما در مورد کشورهایی که نوروز را جشن می گیرند، به واسطه دید و بازدید ها افراد ممکن است دچار عوارض پرخوری بشوند و یا مثلا افرادی که از ناراحتی های مزمنی چون دیابت و فشارخون بالا رنج می برند در کنترل کردن بیماری شان دچار مشکل بشوند. چون یا در مصرف داروهایشان سهل انگاری کرده اند مثلا نتوانسته اند آنها را به موقع مصرف کنند و یا مواد غذایی را مصرف کرده اند که معمولا در رژیم خاص غذایی خود ندارند. مثلا افرادی که دیابت دارند و در هر عید دیدنی یک چایی قند پهلو می نوشند خیلی کمکی به دیابتشان نکرده اند.
“مساله کلیدی این است که هنگام بروز اختلاف بدانیم چگونه آن را حل کنیم. اگر این کار را انجام ندهید، اگر خشم خود را پنهان کنید، با آن اشتغال خاطر داشته باشید، در مورد طرف مقابل تان تلخ کام بمانید و این مشکل را حل نکنید، به دردسر می افتید.”
در بررسی اخیر پژوهشگران ترکیبی از عوامل را به عنوان علت مرگ و میر بالاتر زوج هایی که خشم خود را ابراز نمی کنند، بیان کرده اند؛ این موارد شامل سرکوب دو طرفه خشم، ارتباط برقرار نکردن (در مورد احساسات و موضوعات) و اشکال در حل مشکلات است که ممکن است عواقب پزشکی داشته باشد. نتیجه این بررسی در ژورنال “ارتباط خانوادگی” منتشر شده است.
هاربورگ بر اساس واکنش های کنار آمدن با خشم این افراد در موقعیت های فرضی، آن ها را در چهار رده قرار داد:
* زوج هایی که هر دو خشم شان را ابراز می کردند،
* زنی که خشم اش را ابراز می کرد و مردی که این کار را نمی کرد،
* شوهری که خشم را ابراز می کرد و زنی که این کار را نمی کرد
* و زن و شوهری که هر دو خشم شان را سرکوب می کردند.
پژوهشگران دریافتند در ۲۶ زوج، یعنی ۵۲ نفر، هر دوی زن و شوهر، خشم شان را سرکوب می کردند. ۲۵ درصد از این افرادی که خشم شان را سرکوب می کردند، در طول دوره بررسی درگذشتند، در حالی که در سایر زوج ها این میزان ۱۲ درصد بود.
در ۲۷ درصد زوج هایی که خشم شان را سرکوب می کردند، یک عضو این زوج در طول بررسی درگذشتند و در ۲۳ درصد این زوج ها هر دوی آن در حین دوره بررسی درگذشتند. در مقایسه در سه گروه دیگر، روی هم تنها ۶ درصد هر دوی زوج ها در طول بررسی فوت کردند و همچنین در این سه گروه تنها در ۱۹ درصد موارد یکی از زوج ها در طول بررسی فوت کردند.
این نتایج با وجود این که پژوهشگران عوامل دیگر موثر بر سلامتی مانند سن، سیگار کشیدن، فشار خون، وزن، مشکلات ریوی و خطر بیماری قلبی و تنفسی را در نظر گرفتند، به قوت خود باقی ماند.
هاربورگ می گوید: “این نتایج مقدماتی هستند و گروه او اکنون در حال جمع آوری داده های پیگیری ۳۰ ساله هستند.”
وقتی با یک آدم شکاک که در واقع مبتلا به وسواس فکری است در ارتباط هستید باید بدانید چون شک و سوءظن یک زمینه وسواس فکری دارد، گاهی تا جایی پیش میرود که فرد شکاک حس میکند همه آدمها در کمین آن هستند که به او خیانت کنند و به او آسیب برسانند. مبتلایان به وسواس فکری از نزدیکان خود میخواهند که برای اعتمادسازی آنها باید شفاف و روشن عمل کنند. البته در کوتاه مدت امکان دارد با شفافسازی همه ابعاد یک مساله بتوانید فرد شکاک را متقاعد کرده و آرامش را به زندگی و رابطهتان برگردانید اما باز هم آن فرد شکاک با وجود اینکه همه اجزای کارهایتان را زیر نظر دارد و میداند باز هم میپرسد پس چهطور چنین و چنان بود؟! …
در نتیجه اگر شما میخواهید برای طولانیمدت در کنار چنین فرد شکاکی زندگی کنید نباید نگرانیهای او را آنطور که تمایل دارد پاسخ دهید چون شاید که در کوتاهمدت بتوانید شک او را رفع کنید اما همین رفتار مطابق میل او نیز ایجاد کننده و زمینهساز شکهای دیگر برایش خواهد شد. راهحل این است که به او بگویید: «من هیچ تلاش خاصی نمیکنم که به تو ثابت کنم موردی وجود دارد یا نه، هر جور دلات خواست برداشت کن. تو باید این مشکل خودت را حل کنی» شما مدام برای انجام هر کاری و قبل از گفتن هر کلامی انرژی صرف میکنید تا مبادا ایجاد سوءظن کنید اما میبینید که باز هم مورد سوال او و سوءظناش واقع میشوید و این مساله باعث میشود در طولانیمدت به عنوان یکی از نزدیکان این فرد شکاک که در ارتباط مداوم با او هستید به شدت آسیبهای روحی روانی ببینید. با اینکه از این همه تلاش برای اثبات خودتان و روشن کردن ذهن او خسته میشوید ولی حاصل این همه خستگی چیزی جز اتهامات رنگ و وارنگ و فرسایش اعصاب نیست.
البته گاهی حق با اوست
البته خوب است این توضیح را اضافه کنم، برخی از حساسیتها و زمینههای شکبرانگیز نباید توسط همسران ایجاد شود. به عنوان نمونه اگر همکار آقای شما هر شب با شما تماس میگیرد یا اساماس میدهد و همسرتان در این خصوص مشکوک میشود، باید به او حق بدهید. هیچ دلیلی ندارد مسایل کاری شما بر زندگی زناشوییتان و ساعات غیرکار، که مختص خانوادهتان است سایه بیندازد. حواستان به محدوده روابط کاری و خطقرمزها باشد تا مبادا از روی ندانمکاری هم برای همسرتان و هم همکارتان سوءتفاهم ایجاد کنید. در این زمینه میتوانید مشاوره بگیرید و در صورت نیاز از درمانگر برای درمان و وسواس فکری او کمک بخواهید.
او همیشه رک و صریح عشقش را به شوهرش ابراز می کرد و الان از اینکه شوهرش نسبت به او بی احساس است احساس ناامیدی کرده. چرا؟
او همیشه رک و صریح عشقش را به شوهرش ابراز می کرد و الان از اینکه شوهرش نسبت به او بی احساس است احساس ناامیدی کرده. چرا؟
سوال: من دیوانه وار عاشق همسرم هستم. ما مدتی است که با هم زندگی مان را شروع کرده ایم. مشکل این است که او به من نمی گوید دوستت دارم درحالیکه من بارها این جمله را به او گفته ام. شوهرم به من می گوید من به تو علاقه زیادی دارم و این علاقه مندیم را در رفتارم به تو نشان می دهم. او خیلی محتاطانه رفتار می کند.
اما وقتی من از او می پرسم چرا به دوست داشتنش اعتراف نمی کند می گوید هرزمانی که این کار را انجام دهد، دوست داشتن از بین می رود. آیا من غیر منطقی هستم؟ آیا من باید او را وادار به ابراز علاقه و گفتن دوستت دارم کنم یا باید به او اجازه دهم که احساساتش را به صلاحدیدش ابراز کند؟
جواب: شما نمی توانید کسی را به زود وادار به ابراز علاقه نسبت به شما کنید. اگر من به جای شما بودم، او را به حال خودش می گذاشتم. از توجه و دقت او به شما و همچنین ابراز علاقه او در رفتارش لذت ببرید. هرزمان که او آمادگی اش را داشته باشد مطمئن باشید که به شما می گوید. آیا دوست دارید که او دوستت دارم را بدون اینکه واقعیت داشته باشد به شما بگوید؟ اگر نه، پس صبر کنید.
یک تحلیل جدید از جریانهای اجتماعی نشان میدهد که مردان با هوش به دلیل رشد تکاملی، کمتر به همسران خود خیانت میکنند.
محققان در یک دانشگاه انگلیسی با انجام تحقیق جدیدی دریافتهاند، مردانی که ضریب هوشی بالاتری دارند، به تک همسری و وفاداری طبیعی ارزش و بهای بیشتر میدهند، اما به نظر میرسد که این ارتباط بین ضریب هوشی و وفاداری جسمیدر زنان دیده نمیشود.
این الگوها از سوی دکتر ساتوشی کانازاوا در دانشکده علوم اقتصادی و سیاسی لندن کشف شده و در مجله «سوشیال سایکولوژی کوآرترلی» به چاپ رسیده است.
وی در این تحقیق دو پژوهش بزرگ انجام شده در آمریکا را که به بررسی ایدههای اجتماعی و ضریب هوشی هزاران نوجوان و بزرگسال پرداخته بودند، مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.
دکتر کانازاوا ادعا میکند که ارتباط ضریب هوشی و گرایش به تک همسری در مردان ریشه در رشد تکاملی آنها دارد.
اگر تازه نامزد کرده اید یا اگر مدتی است که ازدواج کرده اید، بدانید که مواردی وجود دارد که هیچگاه تغییر نمی کند مثل احساس نیاز به تقدیر و تشکر یا احساس نیاز به داشتن رابطه خصوصی
۱٫ عالی به نظر می رسی
مردها احساس نا امنی می کنند درست مثل خانمها. اگر آقایان این ضعفشان را نشان دهند یا نه، اما گاهی اوقات تعجب می کنند اگر شکمشان بزرگ شده باشد و از کمربندشان جلوتر زده باشد یا موارد دیگر. پس گاهی اوقات باید از آنها تعریف و تمجید کرد.
ما با گفتن این جمله نمی خواهیم دروغ بگوییم.این جمله را بدون اینکه بخندید یا شرمنده شوید بگویید. مردها نسبت به بدنشان حساس هستند و همچنین آنها دوست دارند بدانند بدنشان شما را مجذوب می کند.
بله، این جمله به اعتماد به نفس او کمک می کند. اما با گفتن این جمله به او نشان می دهید که شما فقط زن هایی که به او خیره شده اند را نگاه می کنید و از اینکه به او بگویید ابایی ندارید. با گفتن این جمله به او می فهمانید که به او مطمئن هستید و از این بابت که او توسط دختر دیگری گمراه نمی شود خیالتان راحت است.
ما همه دوست داریم که حق با ما باشد که مردها هم از این مقوله مستثنی نیستند. شما می دانید چه مواقعی؟ گاهی اوقات. وقتی که حق با اوست بهتر است به او بگویید مخصوصا اگر با هم بحث کرده اید. مطمئنا فکر می کنید که با گفتن این جمله همسرتان فکر می کند که شما ترسیده اید یا در بحث کم آورده اید اما این جمله باعث می شود که بحثتان تمام شود. با شنیدن این جمله، به همسرتان احساس خوبی دست می دهد و به او ثابت می شود که شما فردی منطقی هستید و اشتباهتان را پذیرفته اید و این به هموار کردن مخالفت های بعدیتان کمک می کند.
۵٫ این پیچ را باز می کنی ؟
مردها دوست دارند احساس مردانه کنند. این نکته ریشه در فرهنگ ما دارد. کمک کردن در کارهای ساده به آنها احساس خوبی می دهد. ما نمی گوییم که شما از آنها کارهایی را بخواهید انجام دهند که از دست خودتان برمی آید اما اگر به دستیار نیاز داشتید، همسرتان مورد خوبی هستند که آنها را هم شاد می کند.
حدود یک چهارم مردها در سن ۲۵ سالگی ریزش مو پیدا می کنند و تا سن ۶۰ سالگی دو سوم موهایشان را از دست می دهند. از دست دادن موهایشان برای آنها ترسی را به دنبال می آورد. بنابراین حتی اگر همسرتان مقداری تاسی پیدا کرده است، به او بگویید که کچل نیستی. این جمله دقیقا معادل این است که شما بپرسید به نظر شما این جینی که پای من است مرا چاق نشان می دهد؟ نه عزیزم البته که نه.
محققان با مطالعه بر روی هزار و ۷۴ زوج از سنین ۱۹ تا ۷۵ ساله به بررسی عوامل اجتماعی که در برقراری رابطه ای طولانی تاثیر گذار است پرداخته و این فرمول را نوشتند.
به گفته دانشمندان دانشکده بازرگانی ژنو پیروی از این فرمول می تواند شانس زوجها را برای داشتن ازدواجی پایدار و شاد یک پنجم افزایش دهد. یکی از زوجهایی که این فرمول در ازدواج آنها رعایت شده است ملکه و پادشاه ادینبرگ معرفی شده اند.
محققان با مطالعه بر روی هزار و ۷۴ زوج از سنین ۱۹ تا ۷۵ ساله به بررسی عوامل اجتماعی که در برقراری رابطه ای طولانی تاثیر گذار است پرداخته و این فرمول را نوشتند.
جدا از اختلاف سنی ۵ ساله و دارا بودن فرهنگ یکسان، دانشمندان نتیجه گرفتند زن باید حداقل ۲۷ درصد باهوش تر از مرد باشد. همچنین این تحقیقات نشان داده است ازدواج با فردی که تجربه طلاق را دارد می تواند از موفقیت و شادی در ازدواج بکاهد.
بر اساس گزارش تلگراف، در حالی که بسیاری از متخصصان باور دارند این فرمول تنها بخشی از تحقیقاتی ناتمام است اما دانشمندانی که آن را ابداع کرده اند معتقدند در صورتی که افراد از فرمول آنها پیروی کنند می توانند بخت خود را در داشتن زندگی مشترک شاد و طولانی تا ۲۰ درصد افزایش دهند
بیشتر مردها زنها را انسان هایی مرموز می دانند. البته خانم ها هم از این وضعیت خوشحال هستند و احساس رضایت می کنند! اما در ذهن بیشتر آنها این افکار غوطه ور است: “واقعاً چه اتفاقی می افتد اگر همه ی واقعیت و رازهای زندگیم را به همسرم بگویم؟
رازهایی که خانمها هیچگاه برای همسرانشان آشکار نمیکنند
بیشتر مردها زنها را انسان هایی مرموز می دانند. البته خانم ها هم از این وضعیت خوشحال هستند و احساس رضایت می کنند! اما در ذهن بیشتر آنها این افکار غوطه ور است: “واقعاً چه اتفاقی می افتد اگر همه ی واقعیت و رازهای زندگیم را به همسرم بگویم؟” “آیا با بیان این واقعیتها او بیشتر می تواند مرا درک کند؟” از همه مهم تر اینکه “شاید اگر او حقایق را بداند، کمتر مرا سرزنش کند.”
شاید اگر اجازه دهید همسرتان حداقل بصورت مختصر به رازهای درونی شما و علت مخفی کردن آن پی ببرد به نفع شما خواهد بود و تا حدی زیاد از این استرس و نگرانی خلاص می شوید (البته این به نفع مردها نیز است، چرا که، داشتن یک خانم خوشحال و خوشرو همیشه برای آنها خوشایند تر است.)
در اینجا به ده مورد از مخفی کاری های خانم ها از زبان خودشان اشاره می کنیم که بعضی از آنها شما آقایان را شوک زده می کند؟ برخی دیگر را نیز خود تا حدی به آن مضنون بودید ولی هیچگاه جرأت پرسیدن آن را نداشتید! البته دامنه ی وسعت این رازهای درونی بسیار گسترده تر است ولی بهتر است حداقل از همین ده مورد نیز مطلع باشید:
۱- بیشتر وقتها اگر جنسی بخریم فرق نمی کند از لباس یا دارو تا… و تخفیفی روی آن بگیریم مثلا” ۲۰%، قیمت اصلی و بدون تخفیف آن جنس را به همسر یا دیگران می گوییم. این تنها یک دروغ مصلحتی است و دلیلی ندارد حقیقت را بگوییم، “در بعضی خریدهای غیرضروری ( لوازم آرایش و..) یک مقدار پول آن را از کارت اعتباری و بقیه را نقدی پرداخت می کنم، به این صورت است که شوهرم دقیقا” نمی داند که چقدر هزینه کردم!”
خانمی ۳۲ ساله که از ترس برملاشدن مخفی کاری هایش خواست نامش فاش نشود! می گوید: البته ما قبول داریم که روراستی بهتر است و مخفی کردن عادت بدی است، اما وقتی به دردسرهای بحث هایی که در اثر گفتن حقیقت داستان به همسرمان پیش می آید فکر کنید می بینید که ما حق داریم!”
۲- ما خانم ها تمام مدت به س*ک*س با همسرمان فکر می کنیم.
اما حقیقت این است که آخر شب اینقدر خسته هستیم که حوصله و نیروی لازم را برای س*ک*س نداریم، چه خوب بود اگر شما آقایان در روز این کار را می کردید…
۳- ما هم به اندازه شما از فکر تعهد به زندگی هراسان و عصبی می شویم!
درست است که بیشتر دختران با رویای ازدواج با یک شاهزاده ی جذاب، لباس عروسی مجلل و زیبا و روزهای خوش بعد آن، بزرگ می شوند، اما خوب ما هم انسانیم مثل شما مردها، وقتی تمام این رویاها تبدیل به زندگی با یک نفر متفاوت از رویاهایمان می شود ترس تمام وجودمان را می گیرد، یکی از دوستان من، لیدا ۳۴ ساله می گوید: “فکر ازدواج همیشه مرا می ترساند! می دانم که حس زناشویی شیرین است ولی احساس تسلیم شدن و از دست دادن تمام استقلال شخصیم در زندگی من را فلج می کند”، ولی خوب، جالب اینجاست که همین لیدا وقتی ازدواج کرد، خودش اظهار داشت، ” حالا که ازدواج کردم، با وجود یک زندگی متعهد، می بینم که چطور من و همسرم یک گروه دونفری با اهداف و افکار هماهنگ را دنبال می کنیم و می خواهیم که همین طور نیز بمانیم”
۴- شاید ظاهرا” خود را مستقل و مدرن جلوه دهیم ولی حقیقت این است که ما همیشه به شما به عنوان “یک مرد” نیاز داریم. در این قرن جدید دوست داریم پا به پای مردها پیش برویم اما شما مردها بدانید ما در همه جا می خواهیم زیر بال و پر مرد خود باشیم و از ما مراقبت کنید. این رفتار شما از نحوه ی س*ک*س مردانه خود در رختخواب تا تعمیر اتومبیل، حمل چمدان های سنگین در مسافرت ها، کشتن حشرات موذی که همیشه ما زنها از کشتن آنها می ترسیم، همگی برای ما باعث غرور و افتخار است و با حضور شما مردها احساس امنیت بیشتری می کنیم!
پریا ۲۹ ساله از تهران چنین می گوید: “این باعث افتخار و غرور من است وقتی دوستان و اطرافیانم از اینکه شوهرم درب ماشین یا منزل را اول برای من باز می کند یا وقتی باردار هستم چطور با احساس از من مراقبت می کند، تعریف می کنند. راستش، همیشه شب ها وقتی می ترسم دوست دارم در آغوش و بازوان همسرم پناه ببرم، اصلاً آن موقع دیگر مهم نیست که چقدر در زندگی مشترک مستقل هستم!!
۵- روابط جنسی
این که در حرفهایمان موقع س*ک*س یا … افراطی از شما تعریف می کنیم، مثلا”، “عزیزم تو بهترین س*ک*س را داری و …” این ها خیلی صادقانه نیست و یک سری ریزه کاری ها را مخفی می کنیم، خوب خیلی عاقلانه نیست که همه چیز را راست بگوییم، اما این را بدانید که س*ک*س با شما به عنوان شریک زندگی و کسی که از صمیم قلب می خواهیم خیلی شیرین تر است!
۶- ما همیشه می ترسیم که مثل مادرانمان باشیم
ما به مادرانمان عشق می ورزیم و آنها را تحسین می کنیم، همواره به آنها به دید عزیزترین موجود می نگریم، اما هیچ وقت دوست نداریم که از زبان شما مردها این را بشنویم که “عین مادرت هستی!” این جمله تمام وجود و احشاء ما زنان را می لرزاند، از آن به بعد فکر می کنیم که شما به خاطر اینکه مثل مادرانمان هستیم با ما ازدواج کردید و حتماً بعد از این هم انتظار دارید مثل او کامل و بی نقص باشیم، خیلی وحشتناک است و ما تبدیل به موجوداتی حساس و عصبی می کند، اگر واقعا” به رابطه ی سکس با همسر و آرامش حین آن علاقه دارید و اهمیت می دهید هرگز این واژه را به کار نبرید! ( همانطور که می دانید اعصاب خانم ها تأثیر مستقیم در نحوه ی سکس آنها دارد!!)
۷- حسادت شما را دوست داریم اما در حد کم
ما زن ها همیشه از اینکه حواستان به ما باشد لذت می بریم و فکر می کنیم که برایتان مهم هستیم. اما لطفاً مثل انسان های عصر حجر با ما رفتار نکنید و فکر نکنید که ما را به بردگی خریدید. نیلوفر ۲۲ ساله می گوید: “من شخصاً از خود مطمئنم و می دانم که نسبت به شوهرم متعهد و وفادارم، فکر اینکه او حتی ذره ای تصور خیانت از طرف من را در ذهن خود داشته باشد دیوانه ام می کند” شما مردها همواره این حس را دارید چرا که بطور مثال وقتی ما همکار خوش تیپ خود را به شما معرفی می کنیم، با ابرو بالا دادن و قیافه گرفتن شخصیت او را زیر سوال می برید.
۸- درست است که ما زنها بیش از حد با دوستانمان گرم می گیریم، اما نه آنقدر که شما از این قضیه می ترسید، بله ما از مادرشوهرمان شکایت می کنیم، یا اینکه چقدر تفریحات مردانه ی شما ما را عذاب می دهد و حتی بهتر است بدانید که راجع به مسائل زناشویی و س*ک*سمان نیز با دوستانمان تبادل نظر می کنیم! اما خیالتان راحت باشد در مورد چیزهایی که غرور شما را لطمه دار می کند چیزی نمی گوییم، (بطور مثال وقتی که با چه حالت دیوانه واری برای مرگ پدر یا مادرتان در آغوش ما گریه می کردیدو…)، مسلما” یک سری مسائل در زندگی خیلی با ارزش تر از آن است که با دیگران سهیم کنیم، یکی از دوستان من این طور عنوان می کند “مطمئناً درست نیست درمورد اینکه چه حرفهایی بین من و همسرم موقع خواستگاری ردو بدل شد، یا احساسات عاطفی بین خودمان و فرزندانمان چیزی به دوستانمان نمی گوییم، این عواطف و زیبایی ها تنها متعلق به خود خود من است”
۹- بدانید که ما زنان قدر تمام کارهای شما را در زندگی می دانیم ولی !
حقیقت این است که نمی توانیم ببینیم که دیگر کارها را نیز انجام نمی دهید! بطور مثال “شوهر من واقعاً در کارهای خانه به من کمک می کند، خیلی خوب فرشها را جارو می کند اما همیشه از اینکه فراموش می کند زیر کاناپه های روی فرشها را هم تمیز کند دیوانه می شوم”
خوب، ایراد گرفتن و اعتراض استعدادی است درونی در ما زنان لجباز که می توانیم به آنچه می خواهیم برسیم. مرتباً به نحوه ی انجام کار در خانه از طرف شما ایراد می گیریم که چرا این را اینجوری تمیز کردی و … شاید هم همین دلیل این است که مردهای ما خیلی دیگر تمایلی به کمک در کارهای خانه ندارند.
می توانیم با هم یک معامله دو طرفه کنیم! اگر شما مردها وقتی ظرفها را می شویید، میز بوفه را نیز تمیز کنید و آشغالها را هم جمع کنید، آن وقت قول می دهیم که هیچ وقت از شما ایراد نگیریم و همواره از شما تعریف کنیم، موافقید؟!!
۱۰- ما در زندگی به شما مردها همواره عشق می ورزیم ولی خوب در حال قانع کردن خود بر این هستیم که دیگر نباید عاشق شویم! شاید این حس بصورت بالقوه هنوز در وجود ما هست.
می دانم این طور گفتن خیلی درست نیست، بهتر است این مسئله را این طور بیان کنم: بیشتر زنها عادت دارند همیشه عاشق باشند، حقیقت این است که وقتی جنسی مونث احساسات خود را با همسرش به زبان می آورد و از عمق و علاقه فی مابین صحبت می کند، هیچ عکس العمل خارق العاده ای از جانب آن مرد نمی بیند، او همچنان مات و مبهوت به ما نگاه می کند، چرا شما مردها فکر می کنید با این برخورد همیشه ما عاشق شما می مانیم؟ ما هم انسانیم نه بازیگر فیلم های رومانتیک، در لحظه ای که ما اظهار عشق می کنیم شاید دیگر کمتر بتوانیم با شما با این لحن حرف بزنیم و با این بی تفاوتی ها دیگر تمایل و توانی برای بیان دوباره این احساسات لطیف را ناخودآگاه از دست می دهیم. ولی خوب در آخر باز هم این ما هستیم که به خاطر زندگی مشترک در این موارد از خود گذشتگی می کنیم.






بسم الله الرحمن الرحیم